کد مطلب:7781 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:290

ساختار سياسي حكومت امام مهدي ع چگونه و مبتني بر چه مباني اي است؟
مقاله
ساختار سياسي حكومت امام مهدي عليه السلام چگونه و مبتني بر چه مباني اي است؟



دست يابي به پاسخي مناسب در اين خصوص با استفاده از دو روش، يعني مراجعه به اصول كلي پيرامون ساختار حكومت اسلامي و بررسي آيات و روايات خاصي كه در اين زمينه، در منابع اسلامي وجود دارد، امكان پذير است. نوشتار حاضر عهده دار بررسي و تحليل اين موضوع مي باشد.



اصول كلي پيرامون ساختار حكومت اسلامي



از مجموع آن چه در متون و منابع معتبر ديني درباره دولت و حكومت آمده است، چنين برمي آيد كه اسلام بر شكل خاصي از ساختار نظام سياسي با جزئيات مشخص اصرار ندارد؛ بلكه اسلام فراتر از معرفي شكل خاصي از حكومت و متناسب با احكام ثابت و تغييرناپذير خود، چارچوب كلي و كلاني را معرفي كرده كه آن چارچوب در درون خود، تغييرات و اشكال متعدّد و متنوعي را پذيرا مي شود. اسلام نه به طور كلي مردم را به حال خود رها كرده تا هر چه خواستند، انجام دهند و نه شكلي را براي حكومت معرفي مي كند كه فقط در شرايط زماني و مكاني محدودي قابل اجرا باشد. چارچوب كلاني كه اسلام ارائه مي دهد، از دامنه وسيعي برخوردار است كه همه اشكال صحيح و عقلايي حكومت در آن مي گنجد؛ اما شكل هاي مختلف حكومت، نبايد از آن چارچوب فراتر بروند. اين چارچوب، در زماني با شكل و ساختار خاصي ظهور مي يابد و در زماني ديگر، با شكل و ساختاري ديگر و هيچ يك از آن دو شكل و ساختار، با ماهيت اسلامي بودن حكومت، تضاد و منافات ندارد. اين مطلب، نتيجه اين مسئله دقيق علمي و عقلاني است كه احكام ثابت و تغييرناپذير اسلام كه براي همه جوامع تا روز قيامت وضع شده اند، از ساختاري كلان و كلي برخوردارند و در مقابل آنها، احكام جزئي و متغيّر، متناسب با شرايط خاص زماني و مكاني وضع مي شوند. يكي از احكام متغير، احكام حكومتي است كه در هر زماني توسط ولي فقيه، صادر و يا امضا مي شود و اطاعت و تبعيت از آن احكام، با همان قالب و شكلي كه دارند، واجب است. علامه طباطبايي نيز در رساله «ولايت و زعامت در اسلام»، چنين نظري دارد. به عبارت ديگر، در حكومت اسلامي، برخي از امور، مربوط به ساختار حكومت، ثابت و پايدار و بعضي ديگر، شناور و انعطاف پذير است؛ مثلاً حكومت اسلامي، حكومتي ولايي است و بايد فرد معصوم و يا نزديك ترين شخصيت از نظر علم، تقوا، كياست و توانايي به معصومان عليه السلام، در رأس آن باشد. در عين حال، از نظر متمركز (Concentrated) و نامتمركز (Decentralized) بودن، تابع اوضاع زمان و مكان است.اصول حاكم بر ساختار نظام سياسي اسلام، عبارتند از:

1. ضرورت مشروعيت الهي مجريان.

2. ضرورت اسلامي بودن قوانين.

3. توجه به جايگاه مهم مردم، به عنوان مبدأ شكل گيري و كارآمدي همه نهادها.

4. خطاپذيري مجريان و ضرورت نظارت بر آنها.

خلاصه آن كه اسلام، شكل و روش خاصي براي حكومت ارائه نمي دهد؛ بلكه اصول و چارچوب هاي كلي خاصي را بيان مي كند و حكومت نبايد خارج از اين چارچوب ها باشد. حال با توجه به شرايط و نيازمندي هاي زمان ها و مكان هاي گوناگون، هر روشي كه بيشترين انطباق را با اين چارچوب ها داشت، مورد تأييد اسلام است.

بر اين اساس، در زمان حضور امام معصوم عليه السلام، شكل الهي حكومت، دولت مداري فرد معصوم است كه در رأس هرم قدرت سياسي قرار گرفته، اختياراتش را مستقيماً از خدا مي گيرد و با تعيين خاص الهي - بدون دخالت مردم و آرائشان - دولت مداري مي كند. با اين حال، توجه به رأي مردم در ساير حوزه هاي مشورتي و اجرايي، يكي از اصول مهمي است، كه در متون اسلامي، از جايگاه بااهميتي برخوردار مي باشد. در اين باره، مي توان به آيات و روايات مربوط به شورا، بيعت مردم، مسئوليت مردم، مسئوليت عمومي مسلمانان، اهتمام به امر مسلمانان و...، اشاره كرد؛ مثلاً در مورد شورا، دو آيه «و امرهم شورا بينهم» و «و شاورهم في الامر».1 در قرآن آمده اند. همچنين در سيره معصومان عليهم السلام چنين آمده است: «رسول خدا صلي الله عليه وآله اين گونه بودند كه با اصحاب خود مشورت مي كردند؛ سپس تصميم به انجام آن چه خدا اراده كرده بود، مي گرفتند».2

بر اساس آيات و روايات متعدد، نظام سياسي - اداري كه حضرت مهدي عليه السلام برپا مي كند، داراي همان ويژگي هاي حكومت نبوي و علوي است؛ با اين تفاوت كه حكومت نبوي و علوي، تنها درگستره اي محدود از كره زمين و در مدت زماني ناچيزي برقرار شد و آن حضرت هم به دليل درگيري در جنگ هاي داخلي، نتوانست به همه آن چه كه در نظرداشت، جامه عمل پوشد؛ اما امام مهدي عليه السلام، با پيش گرفتن سيره جدش، تا آستانه برپايي قيامت، جهان را از عدالت پرمي سازد و به همه اهداف خود دست مي يابد و آن چه را كه خواست پيامبر خاتم صلي الله عليه وآله بوده است، محقّق مي سازد. در حديثي از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله چنين نقل شده است: سيره و سنّت او (مهدي)، سيره و سنّت من است.3

اداره سرزميني به گستردگي دنيا، كار دشواري است كه تنها با برخورداري از رهبري الهي و كارگزاراني دل سوز ومعتقد به نظام الهي و حاكميت اسلام، امكان پذير است. آري، امام عليه السلام براي اداره سرزمين ها، وزيراني را مي گمارد كه پيشينه مبارزاتي داشته، در تجربه و عمل، پايداري و قاطعيت از خود نشان دهند؛ استانداراني با شخصيتي قوي، اداره امور استان ها را بر عهده مي گيرند كه جز مصالح كشور اسلامي و خشنودي خداوند، به چيز ديگري نمي انديشند. كشوري كه مسئولانش داراي اين ويژگي ها باشند، بر دشواري ها پيروز مي شود و ويراني هاي حكومت هاي پيشين، با موفقيّت، به آباداني تبديل مي گردد.

از اين رو، روايات، تركيب دولت امام مهدي عليه السلام را از پيامبران، جانشينان آنان، تقواپيشگان، صالحان روزگار و امّت هاي پيشين و از سران و بزرگان اصحاب پيامبر صلي الله عليه وآله بيان مي كند كه نام برخي از آنان بدين گونه است: حضرت عيسي عليه السلام، هفت نفر از اصحاب كهف، يوشع وصي موسي عليه السلام، مؤمن آل فرعون، سلمان فارسي، ابودجانه انصاري، مالك اشتر نخعي و قبيله همدان.

از حضرت عيسي عليه السلام در روايات با واژه هاي گوناگوني مانند وزير، جانشين، فرمانده و مسئول در حكومت ياد شده است. برخي روايات اين گونه است:

1. «عيسي عليه السلام به حضرت مهدي عليه السلام مي گويد: همانا من به عنوان وزير، فرستاده شده ام؛ نه امير و فرمانروا».

2. «حضرت عيسي عليه السلام وزير حضرت قائم و پرده دار و جانشين آن حضرت است».

3. «... آن گاه عيسي فرود مي آيد و مسئول دريافت اموال حضرت قائم عليه السلام مي شود و اصحاب كهف نيز در پشت سر او خواهند بود».

4. امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «هنگامي كه حضرت قائم آل محمد صلي الله عليه وآله قيام كند، هفده تن را از پشت كعبه زنده مي گرداند كه عبارتند از: پنج تن از قوم موسي عليه السلام؛ آنان كه به حق قضاوت كرده وبا عدالت رفتار مي كنند. هفت نفر از اصحاب كهف، يوشع وصي موسي، مؤمن آل فرعون، سلمان فارسي، ابادجانه انصاري و مالك اشتر».

5. ابن عباس مي گويد:« اصحاب كهف، ياران مهدي هستند».

6. حلبي مي گويد: «اصحاب كهف، همگي از نژاد عربند و جز به عربي سخن نمي گويند. آنان وزيران مهدي هستند».

از روايات و سخنان بالا نتيجه مي گيريم كه بار سنگين حكومت و اداره سرزمين هاي پهناور اسلامي را نمي توان به دوش هر كس نهاد؛ بلكه افرادي بايد اين مسئوليت را بپذيرند كه بارها آزمايش شده، شايستگي خود را در آزمايش هاي گوناگون به اثبات رسانده باشند. از اين رو، مي بينيم كه در رأس وزيران حكومت مهدي عليه السلام، حضرت عيسي عليه السلام قرار دارد كه يكي از پيامبران اولواالعزم است. هم چنين از جمله مسؤولان برجسته حكومتي او سلمان فارسي، مقداد، ابودجانه و مالك اشتر مي باشند كه شايستگي سرپرستي كارها را در روزگار پيامبر صلي الله عليه وآله و اميرمؤمنان عليه السلام داشته اند و قبيله همدان كه برگ هاي درخشاني را در تاريخ اسلام و در روزگار حكومت علي بن ابي طالب عليه السلام به خود اختصاص داده اند، از مسؤولان اين حكومتند.4

امام زمان عليه السلام در سخنان الهي خود براي مسئولين و دولت مردان، دو شاخصه بسيار مهم را ذكر مي كند كه بنيان هاي سعادت جامعه مهدوي و الهي راتشكيل مي دهند؛ «و تفضل علي امراء نا بالعدل و الشفقه»



الف) عدالت



عدالت، قوي ترين و مهم ترين شاخصه يك حكومت موفق است. حكومت، با كفر باقي خواهد ماند؛ ولي با ظلم باقي نخواهد ماند. اگر در بدنه حاكميت جامعه اسلامي، عدالت به معناي واقعي كلمه وجود داشته باشد، مشكلات بشريت رخت بربسته، حقوق به صاحبان حق برگشته، سفره ظلم و تعدي برچيده خواهد شد و جامعه ايده آل بشري و مدينه فاضله، محقق خواهد شد.

پست ها و مسئوليت هاي حساس و كليدي، به افراد لايق و متخصص واگذار مي شود؛ افرادي كه لياقت و شايستگي آنها را داشته باشند. نهادينه كردن عدالت در مسئوليت پذيري و مسئوليت دهي و استفاده از تخصص ها، يعني استفاده مناسب و بهينه از نيروي انساني، در جامعه و پيشرفت مدينه مهدوي.



ب) دل سوزي (شفقه)



ويژگي دوم مسئولين و دولت مردان در دولت مهدوي، اين است كه دل سوز مردم باشد؛ مردم را بر خود مقدم بداند و خود را فداي مردم كنند؛ نه اين كه از مردم نردبان بسازد و آنان را زير پا له كنند تا دستشان به جايي برسد.



ساختار كلي نظام سياسي مهدوي



گستره جهاني حكومت حضرت مهدي عليه السلام، مربوط به ساختار كارآمد و منحصر به فرد نظام سياسي مهدوي است. حكومت فاضله حضرت مهدي عليه السلام، داراي ويژگي ها و ساختاري واحد، منسجم، كارآمد، و تحت مديريت كامل و با كفايت اوست. در اين ساختار، به همه ابعاد زندگي بشري، توجه شده و در تمامي زمينه هاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي، برنامه و راه كار ارائه مي شود. هيچ بعدي از زندگي بشري، مورد غفلت واقع نشده و جزئي ترين مسائل حيات اجتماعي و فردي روي زمين، در اين حكومت، داراي اهميت و ارزش است. ساختار نظام سياسي مهدوي، كاملا فراگير و جهان شمول است و ساز و كارهاي اجرايي و اداري آن، بر اساس مديريت «همه عرصه هاي جهاني» تنظيم شده است.

با توجه به مطالب فوق درباره ساختار كلي و چهارچوب نظام سياسي مهدوي، گفتني است كه ساختار كالبدي و پيكره بندي راهبردي اين نظام بر اساس سه منبع مهم زير تنظيم و ترسيم مي شود:

1. اصول كلي و ثابت در زمينه ساختار حكومت اسلامي كه بر اين اساس، امام زمان عليه السلام با تعيين خاص الهي، در راس هرم قدرت سياسي قرار دارد و مشروعيت و اختياراتش را مستقيما از خدا مي گيرد و به كارگزاران و ساير بخش هاي حكومتي خويش نيز كه بر اساس معيارهاي اسلامي بر گزيده مي شوند و مشروعيت مي بخشد. همچنين ساير اصول كلي نظير مشورت با مردم و اهتمام به آراي مردمي در زمينه هر چه كارآمدتر كردن حكومت و چگونگي اجراي صحيح مسائل اجرايي و...، در اين راستا قابل ارزيابي است.

2. سيره و سنت پيامبراكرم صلي الله عليه وآله و امام علي عليه السلام.

3. ساير اجزا و تقسيم بندي هاي مربوطه اين ساختار، متناسب با شرايط خاص آن زمان و تا حدود زيادي با بهره گيري از دستاوردهاي سياسي بشر در طول تاريخ خويش و در جغرافياي جهان، ميسر مي باشد.5

بر اين اساس، ساختار كلان حكومت مهدي عليه السلام بر اساس متون اسلامي، اين گونه قابل ترسيم است:

در مرحله اول و در راس هرم سياسي، شخص امام مهدي عليه السلام قرار دارد.

در مرحله دوم معاونان و وزيران نظير حضرت عيسي عليه السلام و....

در مرحله سوم واليان و حاكمان جهان.

در مرحله چهارم كارگزاران امور اجرايي و قضايي.

در مرحله پنجم فرماندهان، حسابداران، مسئولين امور مالي و...

و در مرحله ششم مردم قرار دارند.6

در قالب اين چارچوب و شرايط فوق (اصول ثابت اسلامي و عناصر متغير متناسب با مقتضيات زمان)، ممكن است ساز و كارهايي جديد يا مشابه آن چه قبلاً وجود داشته و در كارآمدي هرچه بهتر حكومت لازم است، اتخاذ گردد.



پي نوشت:



1. شوري، آيه 38-39؛ آل عمران، آيه 159.

2. محاسن برقي، ص 601.

3. كمال الدين، ج 2، ص 411.

4. نجم الدين طبسي، چشم اندازي به حكومت مهدي (عج)، بوستان كتاب، 1373.

5. ر.ك: دكتر عليرضا صدرا، ديباچه اي بر پديده شناسي نظام سياسي مهدوي.

6. ر.ك: رحيم كارگر آينده جهان، دولت و سياست در انديشه مهدويت، نشر بنياد فرهنگي مهدي موعود(عج)، 1384.



http://www.porseman.net